هر شو له دوریت فره هولمه

تمام امروز به نگاه مادرم فکر می کردم شاید درست مثل او نگاه می کردم نگاهم به نگاهش گیر کرده است گره می خورد و در یک نقطه در فاصله ای از بی زمان یکی می شود۰ژولیت چقدر من به تو شبیه شده ام درست مثل شباهت تو به شریفه مادرت زیر پنکه ای که گرمای تابستان مان را سرمی کشید و ما هر سه لیز می خوردیم در خواب روبروی آن حیاط کوچک که معنی زندگی بود با بوی غلیظ چای  رُزی از خواب می پریدیم و همگی به زبان مادری می خواندیم با صدای خاله ویولت که قسَم می خورم به همان خوبی خانم هایده بود در همین شعر

…قبل از این بغض مستی  که بشکند

بلوردِ تورنتونین

One response to “هر شو له دوریت فره هولمه”

  1. شیرین، خیلی قشنگه، منو برد به اون دور دورا،به خونه ای که توش پر از عشق بود و کودکی من و تو و فرهاد، به اون حوض ابی وسط باغچه، به اون بوته یاس زرد و به ژاپنی، به اون تخم مرغای رنگی تو سبد که روز اول عید از بابالو می گرفتیم

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

%d bloggers like this: