تآتر که خونده باشی حتی ده سال بعد وقتی می خوای به استاد زنگ بزنی هر شب منو لو گ هات رو با ماشین ظرف شو یی خالی می کنی و شب بعد دوباره همان مو نو لو گ ها را با ماشین ظرفشویی پر می کنی اما باز هم از صحنه نمایش می ترسی و می بینی یک هفته گذشت و هنوز هم زنگ نزدی۰شاید هم چون صحنه نمایش او آن قدر قدرت دارد که از ضعف خودم می ترسم۰این روزها خودم هم به کارشناسی نمایشم شک دارم انگار عاجش و کشیدن و گذاشتن روی سرش۰ می تونین از این به بعد صدام کنین فیل نه چیز.. بهم بگین منوچهر۰
یکجایی از فیلم “لاوین رز” بود که ادیت پیاف کنار استخری درامریکا بر حسب تصادف فکر کنم “کالیفرنیا” نشسته بود شروع کرد سر گارسن داد زدن رفیقش بهش گفت:” داد نزن اینجا در آمریکا تو اِدیت پیاف نیستی” این که اون حداقل تو فرانسه ادیت پیاف بود وضع من و بدتر می کنه که بهتر نمی کنه چون من همه جا فقط فیل هستم۰
امروز یک نفر اینباکس کرده بود که چرا جمع نمی کنی بری آمریکا بیخودی خودم و تو زحمت انداختم برای جواب دادن و که آی باید درسم و تموم کنم و ب ِلاه بِ لا ه بِ لاه… و یک “کوت”هم از” دِمین هرست “ضایع کردم یکی نیست بگه بابا بلور فیل همه جا فیله اون جا لاقل بچه فیلی البته تو سجل: کوچیک شما منو چهر۰
!سر راه آمریکا حتما می رم ونکوور که استاد و یک دل سیر ببینم
۰بلوردِتورنتونین
But whenever I look at the question of how to live, the answer’s always staring me in the face. I’m already doing it.
“Damien Hirst” Home
Leave a Reply