گاهی هم دوازده سال در ده روز تمام می شود انگار به زمان متفاوتی رفته بودم هیچ کس و هیچ چیز رو نمی شناختم. آمریکای ۲۰۱۳ وقتی ۲۰۱۰ برای اولین بار اومدم تورنتو اینقدر متفاوت و بی گانه نبود۰ فضای لس انجلس درست مثل سریال گلکسی کواِست بود۰
حالا تازه می فهمم که چراهروقت اون سریال شروع می شد رسیوروخاموش می کردم حتی دوست نداشتم حسش بکنم۰ فضای ورد پرس رو هم هنوزخوب نمی شناسم باید زیاد توتریال بخونم و مدام بنویسم می دونم هنوز همه چیزاینجا مرتب نیست خوب جای شکرش باقیه که شروع کردم همین شروع کردن اینقدر تر سناک شده بود که قفل کرده بودم۰
هفته پیش تو آمریکا وقتی رفتم شماره ملی یا همون سوشیال سکیوریتی نامبرروبگیرم گروهم بود بی گانه بی خانمان ،هُم لِس اِلی یَن، حتی اسمش مهاجرهم نبود از ترس اسمش توی ساختمون پنج دقیقه یکبار می رفتم ام توالت تا بالاخره صدام زدن، حالا سه تا ملّیت دارم ۳ایرانی ۲کانادایی ۱امریکایی۰
از لوس انجلس برادرم فرهاد درست دو ساعت رانندگی کرد تا به خونه مامان بابا رسیدیم، توی یه محله متوسط ِ کالیفرنیایی نشین که شبیه یکی ازشهرهای سمت گیلان بود با همان آب وهوا اما رطوبت کم ترکه از زندگی شهری هیچ بویی نبرده، برادرم در فاصله یک ساعتیشون زندگی می کنه کسی که شبیه ترین به من وغریبه ترین به من شده همه فامیل بلورچی و فامیل های دور تر زندگی های شهر نشینی تهران شون و به هم زدن برای زندگی در دهکده های دورافتاده کالیفر نیا یی باورم نمی شد چیزی و که می دیدم یعنی به خاطر آلودگی هوا خودشون و بیگانه وبیخانمان کرده بودند۰
به بابا گفتم که نمی تونم دو بارمهاجرت کنم حتی اگه باردوم بهشت باشه کاش باباها صورت ها شون پیر نمیشد حتی اگر موهاشون یکدست سفید می شد، مامان وقتی شنید که من تورنتو رو انتخاب کردم بغض کرد۰ آخرش هم برگشتم تورنتو، از تنها شدن می ترسم ازهر اسمی یا صفتی یا فعلی که پشت شدن ظاهر بشه خیلی می ترسم اما ته دلم از انتخابم حس خوبی دارم۰
…این آهنگ واینجا برای پدرم گذاشتم برای ویزای دانشجویی که گرفت درسال۱۹۶۰ شاید اگر برنمی گشت
بلورد تورنتونین ۲۷ دی
Leave a Reply