دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که [هرمز] نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین میآمد و جامهای سفید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار میراند و هر کس که میخواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه میرفت و با او به گفتگو میپرداخت و در این روز پادشاه با برزگران مینشست و در یک سفره با آنها خوراک میخورد و میگفت: من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام میشود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه
Leave a Reply