تنها من که وسط کافه نشسته ام و ۴ سیم از بساطم آویزان است.هدفون قرمز را دیروز خریدم ۳۰۰ دلار بالایش پول دادم ،می خواهم با کیفیت خوب صدا گوش بدهم به نظرم صدا خیلی مهم است برای همین شد که آنقدر زیاد بالایش پول دادم. هر بار که در حال م کم میاورم به گذشته پناه میبرم فهمیدم که به کل آدم گذشته ام،نمیدونم کدام خری گفت که در زمان نمیشود حرکت کرد وقتی من مدام دارم به گذشته بر می گردم ۱۴ سال شد که هر بار در چنین روزی تقویم تاریخ م دنگ دنگ می زند ،آرزو می کنم کاش خودش با دقت این کلمه ها را بخواند ما هر دوتا قربانی یک تاریخ شدیم همان تاریخی که من رفتم برایش یک هدفون قرمز خریدم تا با کیفیت خوب صدا گوش بدهم حالا تو دوباره در وسطی و من ینگه دنیا اما مهم نیست هدفون دارد دوباده به هم وصلمان می کند صدای زیر ویولون دارد گوشم را می خورد جیغ می زند صدا دارد بم تر می شود خیلی بم دارم با دقت گوش می کنم باز جیغ شد اما سازهای زهی هنوز آن زیر دارند بم می زنند الان زیر و بم دارد با هم صدا می دهد کاش میشد در زمان برگردم و ساز بزنم هر سازی،نه هر سازی نه یک ساز شبیه سازی که تو می زدی و من از آن متنفر بودم کاش من هم همان ساز را می زدم